«آزاد»
هنوز میشود «آزاد» شعر گفت، آری
چه سالمی و چه آن گه که خوب، بیماری
چه در کلاس نشستی، چه در کلاس نئی
زمان دلبری و آن زمان که دلداری
چه زندهای و چه مرده، چه بیصدا یا عکس
چه دینت عاشقی است و چه آن که بودایی
چه این که این نفست در درون سینهت، حبس
چه این که شاد شدی و چه این که غمباری
چه داشتی غمِ عشق و چه آن که مخموری
چه کار داری و آن گه که باز، بیکاری
چه این که واجبی و ممکنی و یا که محال
و یا چو درس حساب، بیحساب، فرّاری
چه این که تاجری و زاهدی و عارفخو
چه آن زمان که تو مشغول درد و تیماری
چه ... بس کنم سخنم، هیچ ... پاک آزادی
جز آن زمان که تو روزت شدهست تکراری