سیگار به لب، بزرگتر از پیش شدی؟
لب بر لبِ لب، بزرگتر از پیش شدی؟
این بار سوال کردم از خود که مگر
با این همه رب بزرگتر از پیش شدم؟
ای کاش ردیف و قافیه جور شود
همراه همین شعور من شور شود
در بین تمام این همه تاریکی
مضمون همین رباعیام نور شود
ای کاش سیاهی از دلم دور شود
چشم همهی حسودها کور شود
من پنجرهای بهانه کردم آنگاه
گفتم به خدا: رباعیام جور شود!
روزی که تو را برای خود میخواهد
او فاتحهی عمر مرا میخواند
چاقو بدهید تا خلاصش بکنم
آن خواستگارِ تازه، زن میخواهد!
با عشوه و ناز، قلب من را دزدید
او مستی و تنهایی من را هم دید
آن دخترکِ تازه رسیده از راه
با نسخه ی "نه" زندگی ام را پیچید