وب‌شعر دنج

مجموعه اشعار میثم رمضانعلی

وب‌شعر دنج

مجموعه اشعار میثم رمضانعلی

نیامدن

 

زوری که نیست.... نمی‌آید....

 

روزی تلخ

 

معاصران، هر گاه سخن از پارسی گویی و پارسی نویسی به میان می آورند، ضمیمه اش را فردوسی قرار می دهند تا آن چه را که فردوسی خود به آن ازعان داشته، تکرار کنند:

بسی رنج بردم در این سال سی         عجم زنده کردم بدین پارسی

 

بر همگان روشن و هویداست که زحمات فردوسی در زنده و پویا نگه داشتن زبان پارسی فراموش نشدنی است. بسیاری از لغات و مفاهیمی که در این روزگار میان مردم پارسی زبان و پارسی دوست رواج دارد، کلمات و مفاهیمی است که از مسیر فردوسی بر ما ارث رسیده است. ارثی که برخی قدرش را ندانستند و نمی دانند.

چند روزی تا روز ملی شعر و ادب پارسی مانده است. بیست و هفتم شهریور. روزی که سبب و دلیل نامگذاری اش را حَسَن و شایسته نمی بینم. روز وفات محمد حسین بهجت یا بهتر بگویم: شهریار. و در این بین یک چیز را نمی فهمم. درکم نمی شود که چه ارتباطی می تواند بین مرگ شهریار و روز ملی شعر و ادب پارسی وجود داشته باشد. آیا خدمت فردوسی به ادبیات را می توان با خدمت شهریار مقایسه کرد؟!!! نه! با قاطعیت می نویسم:نه! هیچ گاه متولیان فرهنگی را نیز درک نکرده ام که چرا و بر سر چه اعتباری این چنین شده اند که میزان و سنجش خدمات آقایان اُدبا را گم کرده اند و بر سر مصالحی غیر مربوط این چنین عمل می کنند.

متاسفانه غیر پارسی زبانان هم این را نمی دانند و از دریچه شهریار به ادبیات می نگرند. دریچه ای که هیچ گاه نمی تواند عمق ادبیات پارسی را به نمایش بگذارد. شهریار فرزند معاصر این مرز و بوم است و هیچ گاه قابل مقایسه با بزرگانی چون فردوسی، حافظ، مولانا، سعدی، نظامی و رودکی نیست. نامگذاری‌ها موثرند و کارا. غیر پارسی زبانان از این دریچه ها به یک تمدن می نگرند و اشتباه ما باعث درک نادرستی می شود که شاید جبران  ناپذیر باشد. در پسِ هر نامگذاری ای دلیلی خفته است؛ بس ارزشمند. سیزده آبان و حسین فهمیده. آغاز جنگ و آغاز هفته دفاع مقدس. شانزده آذر و روز دانشجو. و حال در پس انتخاب روز ملی شعر و ادب پارسی و مرگ شهریار چیست، نمی دانم. و خیلی های دیگر هم نمی دانند. نمی خواهم داستان خنده دارِ تصویب این روز در مجلس را دو باره بازگویی کنم. داستان سخنرانی آن نماینده ی آذری زبان و ... . بگذارم و بگذریم.

اما شاید روزی مجبور شویم تا این روز را تغییر دهیم. روزی که تلخی اش بر کاممان خواهد نشست. چرا که شهریار را نیز دوست داریم و احترامش می کنیم. ولی چه کنیم که پارسی را از او به یادگار نداریم. بلکه به نظر نگارنده، خالق رستم و سهراب و دیو و رخش است که بر ما منت گذاشته و ارثی به یادگار نهاده است که قیمتی برایش نیست. و تقارب روز ملی شعر و ادب پارسی با فردوسی زیباتر و دقیق تر است. اگر چه سیاست های  ... 

 

فلسَشِعر!

در عالم شعر و ادبیات، بداعت و ابداعِ سبک و شیوه ای نو (چه در ساختار و قواعد زبانی و چه در مفهوم) همیشه تحولی ژرف را ایجاد کرده و توانسته است به دریای ادبیات، جوش و خروشی نوین را نوید دهد. به عنوان بزرگترین نمونه ی تحول در عصر معاصر، می توان به فعالیت نیما اشاره کرد که منجر گردید تا مسیری نو در فرا روی شاعران و شاعرکان باز شود و تحولی جدی در سیر شعر فارسی ایجاد گردد.

نمی خواهم مقاله نویسی راه بیندازم و از تحول در ادبیات سخن بگویم؛ اما این مقدمه ی کوتاه را بهانه ی قرار دادن چند شعر می کنم که سعی شده است تا در آن ها پیوندِ مفهومی جدیدی میان فلسفه و ادبیات ایجاد گردد. در این گونه اشعار که در ادامه و طی چند روز آینده نمونه هایش را در وبلاگ قرار می دهم، با استفاده از برخی اصطلاحات و مفاهیم فلسفه ی اسلامی به نوعی شاعرانه سخن گفته شده و شاعرانه سروده شده است.

قابلِ ذکر آن که این پیوند، هنوز خام است و تا پختگی اش فاصله ای  بسیار دارد و نیازمند نقد و راهنمایی اساتید فن و شاعرانِ محترم. قابل ذکرتر آن که گاه نمونه هایی از این گونه پیوندها را در کارنامه ی برخی شاعران دیده ام؛ اما نبودِ مجموعه ای از این دست و گاه کم بار بودن اشعار، باعث شده است تا اغنا نشوم و لذت کافی را نبرم. امیدوارم این ضعف ها در نمونه هایی که عرضه می کنم نباشد و اگر هم هست با تذکر شمایان رفع شود.

و این هم به عنوانِ اولین نمونه:

 

 

«محال»

 

"تو" واجبی،

            به غیر

"من" ممکنم،

            به تو

 

این "ما"، ولی ... محال.

لبنان

متاسفانه دیروز هر چه بیش تر به دنبالِ شعری که پیرامون حوادثِ لبنان گفته بودم گشتم، کم‌تر آن را یافتم. به گمانم روزنامه‌ای که در حاشیه‌اش شعر را یادداشت کرده بودم قاطی زباله‌های دیگر، به دست کارگر شهرداری سپرده شده باشد. نمی‌دانم؛ اما شاید این تنبیه خوبی برای من باشد تا با حاشیه‌ی کاغذِ اخبارها کاری نداشته باشم!

تنظیم اشعار

تنظیم، اصلاح و منظم کردن اشعارم به دلیل آشفتگی‌هایی که دارند، نیازمند چند روز وقت صرف کردن هستند. به امید حق در چند روز آینده چند نمونه‌ از اشعارم را به وب‌نوشت اضافه خواهم کرد.

بسم الله

به نام خدا. 

قصد بر آن است تا آن‌چه را که از من بر می‌آید، در این‌جا بر دیدگان شمایان بنشانم. تا شاید در این رهگذر مقبول افتد.