نیستن

 

«نیستن»

 

وقتی که نیستی، دلم آونگ می‌شود

در جستجوی تو، نفسم تنگ می‌شود

وقتی که نیستی همه‌ی سادگی شهر

در لحظه‌ای، به بدی، رنگ می‌شود

وقتی که باغچه‌ات رو به موت رفت

در رفت و آمدِ نفسم جنگ میشود

وقتی مسیر تا به تو را میکنم نظر

پاهای نازک من، لنگ میشود

وقتی نگاه به عکسِ تو می‌کنم

سهمِ حیاتِ مرده‌ی من بنگ می‌شود

وقتی که نامههای تو را میکنم ورق

یعنی نمردهای و دلم تنگ میشود

 

12 فروردین 85